گوشهای از زندگی چند جوان اهل افغانستان كه سختیها را شكست دادهاند
به افغـانستــان سلام (1398/1/18)
جوانان افغانستانی موفق زیادی در كشورمان زندگی میكنند. جوانانی كه با همه مشكلات جنگیدهاند و از این میدان نبرد پیروز بیرون آمدهاند. از آنهایی كه در كنكور سال گذشته خوش درخشیدند بگیرید تا افرادی كه قرار است در گزارش امروز با آنها آشنا شوید. بیشتر آنها زمانی كه طالبان كشورشان را اشغال كرد به ایران مهاجرت کردند. در این مدت آنها با مهماننوازی هموطنانمان و مشكلاتی كه ممكن است در كشورمان سر راهشان قرار بگیرد خو گرفتهاند و برای داشتن زندگی بهتر تلاش میكنند.
نادر موسوی ، ناشر ادبیات داستانی و شعر افغانستان در ایران
پیك شادی افغانستانی داریم
سال ۷۹ بود كه نادر موسوی در جنوب غرب تهران، برای بچههای بازمانده از تحصیل تبعه افغانستان مدرسهای تأسیس كرد؛ مدرسهای به نام خانه كودكان افغانستان. مدرسهای كه در آن به كودكان افغان كه تازه به ایران مهاجرت كرده بودند، اما به خاطر نداشتن مدارك لازم نمیتوانستند در مدارس ایرانی تحصیل كنند، درس میداد. موسوی كتابهای ایرانی را به دانشآموزانش تدریس میكرد؛ اما اینها برایش راضیكننده نبود. در گوشه ذهن معلم مدرسه، همیشه این دغدغه وجود داشت كه پیك نوروزی و كتابی برای دانشآموزانش با محوریت افغانستان و سنتهای خاص كشورش طراحی كند. هرچند موسوی در كودكی به همراه خانوادهاش به بندرعباس سفر كرد و در همین شهر هم دیپلم گرفت و بعد وارد دانشگاه تهران شد و در رشته علوم اجتماعی فوقلیسانس گرفت؛ اما تهذهنش همیشه آداب و رسوم افغانستان مانده بود. به خاطر همینها او در سال ۸۰، برای دانشآموزانش پیك گل سرخ درست كرد.
او درباره نامگذاری این پیك به ما میگوید: «نام دیگر جشن نوروز در افغانستان، جشن گل سرخ است. چون در نزدیكی بهار و نوروز در دشتهای مناطقی مثل مزارشریف شقایق و لاله قرمز میروید.» داستانهایی كه مردم افغانستان درباره سمنو و مراسم خاص خودشان دارند، در مجموعه گل سرخ معلم داستان ما جمع میشود تا پیك نوروزی دانشآموزانش شود. دانشآموزان موسوی از مجموعهاش لذت میبرند. ذوقزدگی بچهها بهانهای میشود كه او با درنظر گرفتن سیستم آموزشی و كتاب آموزشی ایرانی، خودش دست به ابتكار بزند و مسائل درسی را به كشورش ربط دهد. او مثال میزند: «مثلا درباره جغرافیا در كنار دروسی كه در كتب درسی و درمورد ایران بود، من درباره اقلیم و ایالتهای كشورم، آیین و رسوم به دانشآموزها آموزش میدهم.» موسوی حتی دست به ابتكار جالبی زد و با الگوبرداری از تعلیمات اجتماعی، خانواده هاشمی تبعه افغان را مینویسد. خانوادهای كه درست شبیه به خانواده هاشمی با دوستانشان نامهنگاری و در ایالتهای افغانستان سفر میكنند و از تاریخ و سنتها میگویند. موسوی تعریف میكند كه داستانها و كتابها در خارج از زمان مدرسه، بعد از آموزش كتابهای درسی به دانشآموزان آموزش داده میشود. موسوی به اینها قناعت نكرد. او با الگوبرداری از برنامهها و مسابقههایی كه كانون پرورش فكری كودكان برگزارمی كند، برای كودكان مسابقه طراحی كرد، مسابقاتی كه كودكان از آن استقبال میكنند. او میگوید: «مجوز چاپ مجله برای كودكان افغان را هم از وزارت فرهنگ و ارشاد گرفتم.»
البته موسوی میگوید به خاطر مشكلات كاغذ فقط توانسته، چند شماره مجله چاپ كند. ۱۸سالی كه موسوی خانه كودكان افغانستان را راهاندازی كرده است، بسیاری از دانشآموزان بازمانده از تحصیل توانستهاند درس بخوانند. بسیاری از معلمانی كه امروز در مدرسه او به دانشآموزان درس میدهند، از دانشآموزانی بودند كه روزی نمیتوانستند درس بخوانند و در مدرسه او امكان تحصیل پیدا كردهاند. حالا بسیاری از دانشآموزان او در رشتههای كارشناسی ارشد و دكتری در دانشگاههای معتبر درس میخوانند. بسیاری هم ادامه تحصیل دادهاند و در خارج از ایران كسبوكار موفق خود را دارند. موسوی میگوید: «دانشآموزان دختر و پسر هر دو در مدرسه من امكان تحصیل دارند.» بعد از آمادگی برای ورود به مدارس معمولی، با مدارك خود، آنها میتوانند از مدرسه او خارج شوند و ادامه تحصیل دهند. هر دانشآموزی میتواند وارد خانهای كه موسوی ساخته است، شود. تحصیل اما هزینه دارد. البته موسوی میگوید دانشآموزان به هر میزان كه توانایی پرداخت دارند، شهریه میدهند: «یك نفر ۷۰۰ هزار تومان و یك نفر هم یك میلیون تومان شهریه میپردازد. به خاطر نداشتن پول هیچكسی اجازه ندارد از تحصیل محروم شود.» موسوی میگوید خیرانی هم هستند كه به او كمك میكنند و اتفاقا بسیاری از آنها هزینه تحصیل بسیاری از دانشآموزان را میپردازند.
لینک گزارش: