چشمه های خشک شده- نویسنده مژگان نظری- 5 مهر ماه 1399
.
مدت هاست به دنبال تهیه ی کتاب درسی برای بچه ها هستیم، کودکانی که به دلایل متفاوت و زیادی نمی توانند وارد مدارس دولتی و روزانه شوند. شاید بارها و بارها نامه زدیم برای تهیه ی کتاب درسی. چند سالی هست کتاب های درسی بدون ثبت در سامانه ی سناد توزیع نمی گردد، به همین دلیل از فروش کتاب های درسی در بازار آزاد جلوگیری به عمل آمده است که این نکته بینی برای پیشگیری از عرضه توسط دلالان قابل توجیه است.
اما در این بین مدارس و کودکانی هستند که امکان ثبت نامشان در سامانه ی سناد دانش آموزی وجود ندارد، ثبت نام در این سامانه فقط با کد ملی انجام می پذیرد که این کودکان فاقد کد ملی و برگه ی هویتی هستند. مدرسه ای با بیش از دو دهه فعالیت آموزشی در راستای باسواد کردن کودکانی که از تحصیل باز مانده اند، امروز حقش نداشتن کتاب و خشک شدن چشمه های همیاری در این زمینه است!!! دیروز وقتی واپسین نامه ای که برای دریافت کتاب زده بودم را پیگیری کردم فقط یک جمله شنیدم، “مدیرکل، موافقت نکرد” …. و تلفن قطع شد…..
.
مدارسی این چنینی که در حال فعالیت هستند با تمام کمبود امکانات و مشکلات بسیار، سال ها تلاش کرده اند باری از آموزش و پرورش کودکانی که به هر دلیلی از تحصیل جا مانده اند را به عهده بگیرند و امروز فقط یک جمله … “موافقت نشد”…
.
چه بار سنگینی بر دوش آن ها خواهد گذاشت…. !! این مدارس بدون کتاب چه خواهند کرد!؟ بستن ها همیشه به چشمه های آب منتهی نمیشود، گاهی بستن ها، بستن یک چشمه “کتاب” است…..!