
سیدضیا قاسمی شاعر، نویسنده ساکن سوئد- از موسسان خانه ی ادبیات افغانستان در تهران
شکفتن بر بال پرستو
رسانههای ایران به مناطقی از فلسطین که پس از توافق فلسطینیها و اسرائیلیها در کنترل خود فلسطینیها قرار گرفت، «مناطق خودگردان» میگفتند. بعدها که مهاجرین افغانستانی مقیم ایران مدرسههایی را برای تحصیل فرزاندانشان ساختند، آنها نیز «مدارس خودگردان» نامیده شدند. عنوانی که آن وقتها برای من به دلیل همنشینی نامها، تداعیگر رنجِ آوارگی و بیسرزمینی بود.
این مدرسهها مخصوص کودکانی بود که حق تحصیل در مدارس ایرانی را نداشتند. به این دلیل که خانوادههایشان در ایران نتوانسته بودند، مدارک اقامتی به دست بیاورند.
دقیق نمیدانم در چه سالی بود، اما به ناگهان در مناطق و شهرهای مختلف ایران از این نوع مدرسهها یکی یکی باز شدند و شروع به کار کردند. سودای این مدارس نوعی تجارت بود. تجارتی که البته امر مذمومی نیست: فروش خدمات آموزشی. اغلب این مدارس کیفیت مطلوبی نداشتند. محدودیت فضای آموزشی، غیر حرفهای بودن معلمان و نبود امکانات، مشکل تمامشان بود.
در این میان اما یک استثناء هم بود: «مجتمع آموزشی امیرالمؤمنین» مسؤلین این مجتمع نگاهی صرفاً تجاری به مدرسهداری نداشتند. دغدغهی آنها بسیار فراتر از دیگر مدارس خودگردان بود. همین بود که کوشش کردند نخبهها و بهترینهای جامعهی مهاجر را برای همکاری جذب کنند. مجلهی کودکان منتشر کردند، اردوهای آموزشی-تفریحی برای دانشآموزان به راه انداختند، کتابخانه درست کردند و… و همهی اینها با وجود محدودیتهایی بود که در ایران داشتند. دیگر مدارس خودگردان هر کدام بعد از مدتی فعالیت به دلیل ناتوانی یا اقناع شدن مالی مؤسسانشان دست از فعالیت کشیدند، اما مجتمع آموزشی امیرالمؤمنین که امروزه به «مجتمع آموزشی فرهنگ» تغییر نام داده است، تا کنون همچنان با قدرت به کار خودش ادامه داده است.
مهندس سیدنادر موسوی مدیر مجتمع آموزشی فرهنگ که در کنار مجتمعش، «خانهی کودکان افغانستان» را نیز تأسیس کرده، از آنانی است که دلی شیدا و سری پر از ایدههای نو دارند. در زمستان گذشته در سفرم به ایران، فرصتی پیش آمد و به یاد گذشتهها که مدتی به عنوان معلم ادبیات با این مدرسه همکاری داشتم، سری به آنجا زدم. دیدن ابتکارات و خلاقیتهای آموزشی موسوی مرا شگفتزده کرد. خلاقیتهایی که برایم بسیار شیرین و دلچسب بود. ابتکارتی بر مبنای بهترین استفادهی ممکن از کمترین امکانات که به حق همهی معلمان و دانشآموزان را شیفتهی آن محیط کرده است. از همان وقت تصمیم داشتم در فرصتی یادداشتی بنویسم به نشان سپاس و حقگذاری از او و تمام همکارانش که با تحمل مشکلاتی فراوان همچنان آن چراغ پر فیض را روشن نگه داشتهاند. اینروزها که مهندس موسوی کاندید دریافت جایزهی معتبر «استرید لیندگِرن» شده است، زمان مناسبی است برای انجام آن تصمیم و سپاسگزاری از تمام زحمات دیرسالهی او و همکارانش و آرزوی موفقیت برایشان.
سیدضیاء قاسمی